ساکتو اسوده و ارام شوید

شعر درحال تنیدن به خود است

 میگشت و میپیچید پروانه در امد ز غزل

قافیه پشت در پشت هم ردیف شدند

بال شعرم ک در این معرکه میسوزد ب جنون

خاکسترهای سیگار به فردا امیدوار شدند

گفته بودم ک در این شعر تورا خاهم کشت

از تو ک در منی و از خودم بیزارم

پانوشت:از این ب بعد تصمیم گرفتم

کارای خودمو(میدونم زیاد خوب نیستن) اینجاهم پست کنم

#tak_selooli

+هُنرمندے؟

-اوهوم

+چی کار میکنے؟؟

-بیشتَر بازی میکنم

+تو چه فیلمے بازی کردے؟

-زِندگے...

+نقشِت چی بود؟

-اضافے بودم.....

مثل دیوانه زل زدم به خودم

 
گریه هایم شبیه لبخند است

 
چقدَر شب رسیده تا مغزم

 
چقدَر روزهای ما گند است!

 
من که مفتم! اگرچه ارزانتر !!

راستی قیمت شما چند است؟!

از تو در حال منفجر شدنم 

در سرم بمب ساعتی دارم 

شب که خوابم نمی برد تا صبح 

صبح، سردرد لعنتی دارم 

همه از پشت خنجرم زده اند 

دوستانی خجالتی دارم !!

قصّه ی عشق من به آدم ها 

قصّه ی موریانه و چوب است 

زندگی می کنم به خاطر مرگ 

دست هایم به هیچ، مصلوب است! 

قهوه و اشک... قهوه و سیگار... 

راستی حال مادرت خوب است ؟!

اوّل قصّه ات یکی بودم 

بعد، آنکه نبود خواهم شد 

گریه کردی و گریه خواهم کرد 

دیر بودی و زود خواهم شد 

مثل سیگار اوّلت هستم 

تا ته ِ قصّه دود خواهم شد

مادرم روبروی تلویزیون 

پدرم شاهنامه می خواند 

چه کسی گریه می کند تا صبح؟! 

چه کسی در اتاق می ماند؟! 

هیچ کس ظاهرا ً نمی فهمد! 

هیچ کس واقعا ً نمی داند!!

دیدن ِ فیلم روی تخت کسی 

خواب بر روی صندلی و کتاب 

انتظار ِ مجوّز ِ یک شعر 

دادن ِ گوسفند با قصّاب!! 

- «آخر داستان چه خواهد شد؟!» 

خفه شو عشق من! بگیر و بخواب!!

مثل یک گرگ ِ زخم خورده شده 

ردّ پای به جا گذاشته ات 

کرم افتاده است و خشک شده 

مغز من با درخت کاشته ات! 

از سرم دست برنمی دارند 

خاطرات ِ خوش ِ نداشته ات

سهم من چیست غیر گریه و شعر 

بین «یک روز خوب» و «بالأخره»! 

تا خود ِ صبح، خواب و بیداری 

زل زدن توی چشم یک حشره 

مشت هایم به بالش ِ بی پر! 

گریه زیر پتوی یک نفره

با خودت حرف می زنی گاهی 

مثل دیوانه ها بلند، بلند... 

چونکه تنهاتر از خودت هستی 

همه از چشم هات می ترسند 

پس به کابوسشان ادامه نده 

پس به این بغض ها بگیر و بخند

ساده بودیم و سخت بر ما رفت 

خوب بودیم و زندگی بد شد 

آنکه باید به دادمان برسد 

آمد و از کنارمان رد شد! 

هیچ کس واقعا ً نمی داند 

آخر داستان چه خواهد شد!

صبح تا عصر کار و کار و کار 

لذت درد در فراموشی 

به کسی که نبوده زنگ زدن 

گریه ات با صدای خاموشی 

غصّه ی آخرین خداحافظ 

حسرت ِ اوّلین هماغوشی

از هرآنچه که هست بیزاری 

از هرآنچه که نیست دلگیری 

از زبان و زمان گریخته ای 

مثل دیوانه های زنجیری 

همه ی دلخوشیت یک چیز است: 

اینکه پایان قصّه می میری...

#مهدی_موسوی

دغدغه خود را در آغوش بگیر

و بخواب

هیچ کس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد

این جمع پر از تنهایی است . . .

حـالمـ خوب است خوبِ خوب .. 

 آن خـوب هایی که وقتی مـی گویم خـوبـمـ 

اشک هایمـ سـرازیر مـی شود و صورتمـ بـا قطره های اشکمـ خـیس مـی شود

امـا لـبـخـندمـ از روی لـب هایمـ پاک نمـی شود ..

ولـی وقتی این روزها نه دسـتی بـرای گرفتن اسـت ..

نه آغوشی بـرای گریه  ..

نه شانه ای بـرای تکیه ..

انتظار نداشته بـاش که خـنده امـ واقعی بـاشد

این روزها فقط زنده امـ تا اطرافیان زندگی کنند .. 

آری مـن خـوب خـوبـمـ 

فقط گاهی اوقات قلـبـمـ از درون مـی سـوزد

نفسـم بـه شمـاره مـی افتد .. 

گذشته هم حالـم را گرفته اسـت !

آینده همـ حالـی بـرای رسـیدنش ندارمـ !

حال همـ حالـمـ را بـه هم مـی زند ! 

چِ زِندگی خوبی (!!)

In life time ...🍃

Once I've tried to don't be depressed😞

But at first,the weather became stormy😥

The wind blew🌬

Then it rained🌧

And I've cried...😢

در تمآمـ عمر...🍃

یڪبآر خوآستمـ دلتنگـ نبآشمـ☹️

اولـ کھ هوآ گرفتھ شد😥

بآد آمد

🌬
بعد بآرآنـ آمد🌧

و منـ همـ گریھ کردمـ...😭

وقـتی این همه تلاش میکـُنی یک نفر را فراموش کـُنی ..

خودِ این تلاش تبدیل به خاطره میشود !

آنوقت باید فراموش کردن را فراموش کـُنی (: ..

|•ميخـواي كه هرچي [😪] •|

|• هستـُ نيستـُ يكجا بشكنــي [😓] •|

|•بــري تــو پنجـــره [🌌] •|

|• با دستـِ بـاز و بپــري [👐🏻] •|

|• ولــي سيگـار [🚬] •|

|• بـاز آرومـت ميكــرد... [🙃] •|

من را یادت می‌آید؟

یادت من را می خواهد؟

دروغ بگو

چشمانت در فاصله ها پیدا نیست...

#سیدمحمد_مرکبیان

|•ای کــاشـ میشُـــد[🙊]•|

|•یکـــمی آرومـ شــمـ[😣]•|

|•یکـــمـ کم بشـــهـ از این بُغـــضـ[😥💔]•|

خواستم خودمو گول بزنم

همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای

و گفتم: فراموش...

یه چیزی ته قلبم خندید

و گفت: یادمه...:)

هیشکے نفهمیـد اون‍ شَب‍ چجـورے زَمین‍ خُوردمــ

هَنـوزَم‍ میزَنِه‍ـ قَلبَـ️ــمـ وَلے مَن‍ اون‍ شَب‍ مُردَمـــ

میدونی چیه ????

لـذت حَموم...?

به هِق هقــای زیر دوشه =]??

[. . . غَـرق دَر سُـکـوت مُـبـهَـم . . . ] 

[. . . فَـریـآدَم شُـد یِ سُـکـوت بُـلَـنـد . . . ]

|. مـــ ــن مونــدمو {دنــیایی}کــ ــهــ

|. صدامـــ ــو {نمی شنیــــد} :)

تنهـــــایی ...

من تنهـــــــایی رو دوست دارم...

تنـــها که باشی

هر ۱۰۰ سال یه بار موبایلتو می زنی تو شارژ ...

تنـــها که باشی قهوه ات هرگز سرد نمی شه ...

تنـــها که باشی نور زیاده ...

تنـــها که باشی دیرتر شب می شه ...

تنـــها که باشی همه خوشحالن ...

تنـــها که باشی موهاتو مرتب نمی کنی ...

تنـــها که باشی شیشه عطرت پر باقی می مونه ...

تنـــها که باشی هیچ چیز خنده دار نیست ...

تنـــها که باشی،همین تنهایی

میشه بهترین بهونه واسه سیگار کشیدنت ...

تنـــها که باشی دود میشه بهترین دوستت ...

اره رفتنم نزدیکه

تااونایی که دوستم دارن تنهاباشن....

اره تنهایی خیلی خوبـــــــــــه ...

دنیای منم همینطوری سوزوندی نامرد...!

✘...اﻓﺴـــــﺮכﮔﯽ ﻭﺍﻗﻌــــﯽ 

ﺍﻭﻧﺠـــــﺎ ﺷـــﺮﻭﻉ ﻣﯿـــﺸﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻــכﺍﯼ

 

ﺧﻨـــכﻩ ﺍﻃﺮﺍﻓـــــــﯿﺎﻧﺖ ﻣﯿـــﻔﻬﻤﯽ

ﮐـــﻪ ﺗــــﻮﺍﻡ ﺑــﺎﯾכ ﺑﺨــﻨכﯼ...✘...

شبـــ تو اتاق ،تو تاريكــي منتظر

روشــن شــدن چراغ گوشيت باشــي ،

يهــو چراغش روشــن شه ...

قلبتـــ بتپه...

تــاپ ...تـــاپ...تـــاپ...

ميــري بَرِش ميـــداري ...

×يعــني اونهـ ؟×

رو صفحــه مي بيني :

"Battery low"

قلبتــــ ميشكنه ...

وقتـــي كسي نباشه قلبت و شارژ كنه

چه فرقــي ميكنـــه...

گوشيتـــ خاموش ميشه ..

آروم كِز مي كنــي و تا خود صبح

بهـ خودتــــ و بدــبختيات بد و بيـــراه ميگي...

-یِکَمے سَختـ نفَسـ💨 مےکِشَمـ

+چـِرا؟!

-نِمےدونَمـ

... حِسـ مےکُنَمـ یِہـ سِرے چیزا اینجـا گیر کَردَنـ

+چیـــا؟!

یِہـ سِرے خاطِرِھ ... چَند تا حَرفـ ... یِہـ عـــالَمِہـ حِسـ💔 و یِہـ آدَمــَ

چشامو میبندم هرجا مردم اشکامو نبینن

بی تو موهامم سفید شد آینه ها دروغ نمیگن

بگو هر جایی که نیستم دلت از غصه میلرزه

بگو این دروغ خوبو به شنیدنش می ارزه

#خستمـ...?

#از همه چے...✋

#ازاینکه هیچوقت هیچ کس حواسشـ بِمْ نبود...?

#هیچکس نگرانم نشد...?

#بود و نبودم واسه کسے فرقے نداشتـ...?

#خسته شدمـ...?

#از کسایے که تظاهر میکنن دوسم دارنـ...?

#اما هیچوقت نتونستن حرفامو از چشام بخوننـ...?

#خستم از دوستایے که رفیق نیمه راه بودنـ...?

#خستمـ ازاینکه شبا همش بغض کنمـ بعدشم با یه آهنگـ خودمو خفه کنمـ...?

#ازاینکه هے بگم قلب عزیزمـ خفه شو...✖️

#ازاینکه دیگه هیچے واسه از دست دادن ندارمـ...?

#دلخوشے که ندارمـ...?

#امید به زندگے همـ که اصلا نمیدونم چے هستـ...?

#قلبمم کهــــ..هــــه...یه فاتحه واسش بخونینــ...?

#ببخشید اگه همیــــشه اضافے امـ...?

#شایدمـ بهترهـ دیگهـ نباشمـ?

#کاش یه شب،بے صدا،لا به لای غــَمْ هام بمیرمـ✌️

ـ گـریه کردی؟!

+ هرشب گـریه میکنـم...

ـ بعـدش چــی؟!

+یـه جوری زنــدگی میکنـم انگار اتفاقی نیفتـاده،

مثل همــیشه...

ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺁﺧﺮ ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺳــﮓ ﺷﺪﮮ

‎
ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑــﺪ ﺷﺪﮮ

⤵ ﻭﻟـــﮯ ⤵

ﻣﺮﺳـﮯ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﮯ ﺭﺩ ﺷــﺪﮮ

ﺭﻓﺘﮯ ﯾـــﺎﺩ ﺩﺍﺩﮮ ﺳﻨﮓ ﺷـــﺪﯾﻢ

‎
ﺭﻭﺯﺍﮮ ﺑﺪﮮ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﮯ ﺧـــــﺐ

ﯾﻪ ﺟﻮﺭﺍﯾﮯ ﺗﺨــــﺲ ﺷﺪﯾﻢ

 ایךּ جا سالهاست باراךּ نمے بارב 

 ولے همیشه بوے خـاک باراךּ خـورבه مے آیـב 

میگوینـב اینجا בخـترے بغض هایش را زنـבه به گور میکنـב 

 منـو بـاش فڪـر مــیڪردҐ 
  
 بـودم عــزیز تـو! 
  
 وقـتــے گوشـیـتـو چـڪ ڪـردم 
  
 شـده ‌‌بــودم عـزیـز 2

بــــا مَـــــــن كَـــــل كَـــــل نَــــكُــــن

دُرُسـْــــــته زَبـــــون نَـــــدارَم

اَمّـــــا بـــــآ هَـــــــمیـــــن چِــــــشـــــآم

زَبــــــــونِــــــتو بَــــــند مـــــــیــــــارَم

+ یِ وقتایی ..

یهو تصمیمـ می گیری عوض شی !

پست های خنده دار میزاری ! ..

نشون میدی ک ب آینده امیدواری !

آهنگ شاد پلی میکنی ..

میری آرایشگاه ..

ب روز لباس میپوشی !

با دوستات بیرون میری ..

شیطنت میکنی ..

یِ مدت ادامه میدی !

ولـــــــی .. هــــــه

خیلی زود کمـ میاری !

دوباره آلبومـُ آهنگای همیشگیتو پلی میکنی ..

دیگ از خونه بیرون نمیری

زود عصبی میشی ..

هر کسی میاد سمتت پسش میزنی

حتی آدمش !

از جاهای شلوغ فرار میکنی

با خودت لج میکنی ! ..

و ب اندازه ی تمومـ اون مدتی ک خودتو نگه داشتیو تظاهر کردی !

گریه میکنی ..

از شیشـہ ے مشروب خالے توے یخچالم

از مـלּ کـہ בارב مے روב از حال ِ تو، حالم! 

 
از کوہ استفراغ!! روے בفترے کاهے

از زنگ هاے بے جوابے کـہ نمے خواهے

 
از زنـבگے کـہ בر نگاهم مُرבگے בارב

معشوقـہ ے بـבبخت تو افسرבگے בارב!

و گریه می کردند…

می خواهم اقلا یک نفر باشد

که من با او از همه چیز

همانطور حرف بزنمـ که

با خودمـ حرف میزنمـ ..

+ میگن چرا اِنقد غمگین می نویسی ؟ ..

افسرده میشیمـ ..

ببخشید !

حق با شُماست .

چن خطی می نویسمـ ..

بخند ..

ساده بودمـ

خیلی ساده !

ب همه محبت کردمـ .. بی محبتی ها رو زود فراموش کردمـ ..

اما سادگی امـ رو نشانه گرفتند ..

و زمینمـ زدند .. بخند

اولین بار بود ک عاشق شدمـ ..

از هستی امـ مایه گذاشتمـ

ب حد مرگ می پرستیدمش

فک میکردمـ از عشق سیراب شود می ماند !

اما از من سیر شد و رف !

خنده داره ..

پَ بخند ..

از غرورمـ گذشتمـ

التماس کردمـ

التماس برا نرفتنش .. التماس برا بودنش ..

التماس برا با دیگری نرفتنش

اما خندید و رف !

کنارمـ بود ..

با تمام وجود حس کرده بودمـ ک منو نمیخواد ..

از نگاهش .. از حرفاش ..

از سرم شلوغ است های دروغیش ..

از زود شب بخیر گفتنا و آنلاین بودناش !

از جونمـ نگفتناش ..

آخ ک این آخری جونمو گرف ..

دنیا رو سرمـ آوار شد وقتی صداش زدمو نگف جونمـ

اینا خنده داره

بخند

نَــپُرسْ اَز نَبْــوٌدَنَـم

اِیْـنْ رِوزْهٰا خُـودَم

��هَــمْ بِـه طَـرْزِ عَـجِیبْی��

مُــزاحِـمِ خُـوْدَمْ هًسْتَم ...

ﺧﺪﺍﯾــا ﺩر ﮐﺪﺍﻣﯿﻦ ﻗﺒﻠﻪ ﺻﺪﺍﯾﺘــــ ﮐُﻨﻢ

ﻓﺮﯾﺎﺩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯿ ﺸﻨﻮﯼ ؟

ﮐﺠــــــﺂﯼ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯼ ؟

ﺑﻠﻨﺪﺷﻮ

...
ﺑﻨﺪﻩ هایتـ ـ. که مانند کوسه اند

ﻗﻠﺒــﻢ ﺭﺍ ﺗﮑــﻪ ﺗﮑـــﻪ ﮐﺮﺩﻧـﺪ ...